loading...
آموزش زبان و ادب پارسی
محسن آصفی بازدید : 2957 دوشنبه 20 شهریور 1396 نظرات (1)

بيشتر حافظ‌پژوهان و حافظ‌دوستان تقسیم‌بندی دو نوع معشوق زمینی و آسمانی را در شعر حافظ روا می‌دانند ؛ امّا گاه ابهام در برخی ابیات ، یافتن نوع معشوق را دشوار می‌سازد. بحثی که در اینجا مطرح می‌شود بیان چند شاخص است که شاید به کمک آنها بتوان در کلام حضرت حافظ ، نوع معشوق را دریافت.

1- تعدّد و تکثّر معشوق نمایانگر زمینی بودن اوست.

در عشق الهی اگر چه عاشقان بسیار باشند امّا معشوقه وحدت دارد؛هر چند به تعبیرهای مختلفی طرح و بیان گردد:

  ساقی بیا که یار ز رخ پرده برگرفت  /  کار چراغ خلوتیان باز درگرفت 86 [1] 

  ناظر روی تو صاحب نظرانند، آری  /  سرّ گیسوی تو در هیچ سری نیست که نیست  73

 امّا در عشق زمینی گاه معشوقه وحید و گاه کثیر است . وقتی اشاره به یکی باشد ، شناخت آن می‌تواند محل بحث و نزاع قرار گیرد ؛ امّا وقتی معشوق بیش از یک نفر باشد ، زمینی بودن آن بدیهی است و جایی برای مناقشه باقی نمی‌ماند، چرا که در عرفان اسلامی معشوق ازلی واحد است . حافظ هم مشرک نیست و تمایل به چند خدایی را در شعر او ندیده‌ایم. به نمونه‌هایی از این معشوقگان بنگریم و قضاوت کنیم :

محسن آصفی بازدید : 1573 یکشنبه 14 شهریور 1395 نظرات (0)

یکی از مصادیق ادب نفس، رعایت عفّت کلام و پرهیز از به کارگیری مطالب ناگفتنی، الفاظ ناروا و تعبیرات زشت و رکیک در کلام است و اگر ادب را اندازه نگاه داشتن و آزرم در مقابل دیگران معنی کنیم باز هم گوینده‌ای که در سخن خویش حد و اندازه نگاه می‌دارد و هر اندیشه و کلام ناروایی را به لباس شعر و نثر ادبی ملبّس نمی‌کند، مؤدّب به حساب می‌آید.

با آن که خواجۀ شیراز پاره‌ای از اعمال و بسیاری از اشخاص و مقامات را به سختی مورد طنز و انتقاد قرار می‌دهد؛ امّا به شیوۀ برخی گویندگان، نسبت‌های نادرست بر آنان نمی‌بندد و نام چارپایان را بر آنان اطلاق نمی‌کند و مواردی چون بیت زیر در دیوانش شاذ و نادر است :

صوفی شهر بین که چون لقمۀ شبهه می‌خورد؟  /   پاردمش دراز باد آن حیوان خوش‌علف

محسن آصفی بازدید : 2158 چهارشنبه 04 شهریور 1394 نظرات (1)

 

پیشگفتار

 آیا حافظ اندیشه و عقیده‌ای استوار و منسجم داشته است؟ با مطالعۀ دیوان حافظ همان‌قدر که از بیان اعجازگونۀ او غرق لذت می‌شویم ، با شنیدن پاره‌ای از افکار متضاد او شگفت‌زده می‌گردیم و همان‌گونه که خود حافظ در مواجهه با زندگی ، جهان و هستی انسان غرق در حیرت می‌شود ما نیز در برابر این مجموعۀ اضداد ، سرگشته می‌شویم.

 حدیث  از  مطرب  و  می  گو  و  راز دهر کمتر جو

                            که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را  3 (توضیح1)

 

زیرکی  را  گفتم  این  احوال  بین  خندید  و  گفت

                            صعب  روزی ، بوالعجب  کاری ، پریشان  عالمی  470

 

وجود    ما   معمایی   است   حافظ

                             که تحقیقش فسون است و فسانه  427

آیا این تناقض در آرا و اندیشه، ارزش شاعر ما را پایین آورده یا بالا می‌برد؟ به سادگی نمی‌توان قضاوت کرد به‌ویژه که شنوندگان و مخاطبان ایرانی شاعر نیز نوعاً همین دغدغه‌ها را دارند و هنگام خواندن و شنیدن این اشعار با او هم‌نوایی و هم‌ذات‌پنداری می‌کنند. در این نوشته سعی بر  است تا برخی از این چالش‌ها مطرح و بررسی گردد.

درباره ما
Profile Pic
ما قصۀ سکندر و دارا نخوانده‌ایم
از ما بجز حکایت مهر و وفا مپرس
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 18
  • کل نظرات : 82
  • افراد آنلاین : 7
  • تعداد اعضا : 610
  • آی پی امروز : 611
  • آی پی دیروز : 613
  • بازدید امروز : 1,110
  • باردید دیروز : 1,162
  • گوگل امروز : 465
  • گوگل دیروز : 564
  • بازدید هفته : 2,272
  • بازدید ماه : 6,644
  • بازدید سال : 83,497
  • بازدید کلی : 1,869,421